عشق منی بببببلیییییییییی
همه کسم
دیروز خیلی شیک و مجلسی از باباجی پول درخواست کردی . میخواستی با خاله زینب بری خانه بازی و به بابا گفتی پول بده و وقتی بی توجهی بابا روبرو شدی ( البته پدر به خاطر اینکه شما دوباره درخواستتو تکرار کنی بی توجهی میکرد ) کیف پدر رو برداشتی و از توش پول برداشتی
الهی دورت بگردم من نمیدونم پول رو واسه چی میخواستی ؟؟؟؟
جونم واست بگه که چند وقت بود که عاشق دوچرخه شده بودی و وقتی بهت میگفتیم دوچرخه دوست داری با سر تایید میکردی و پاهاتو باز میکردی میگفتی قان قان دور خونه میچرخیدی منو بابا هم سوپرایزت کردیم و واست دوچرخه خریدیم اون شب تا ساعت 12 شب دلت نمیومد بخوابی
این روزها خیلی جالب حرف میزنی و عاشق اون لحظه هستم که وقتی یه کلمه رو اشتباه میگی اینقدر تکرارش میکنی تا به طور صحیح تلفظش کنی
دوست دارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی