آریوآریو، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

آریو طلایی

و ذوباره...

پسر قشنگم سلام  ماه گذشته چهارسالت تمام شد و بهمون ثابت کردی که واقعا بزرگ شدی تمام کارها و رفتارهات بزرگتر شده و این نشون میده که کم کم داری از نوباوگی در میای  فدای همه مهربونیات فقط خدا میدونه که چقدر دوستت داریم و به داشتنت افتخار میکنیم  این روزها خیلی واست مهمه که از دستت ناراحت نشیم و تقریبا بعد از انجام کارهای خوب هم میپرسی از دستم عصبانی نیستی ؟ دوستم داری هرچند یکم نگران کنندست که اینقدر این سوال رو میپرسی ولی واسم ارزشمنده که اینقدر واست مهمم  شب ها حتما باید تو بغلم بخوابی و به گفته خودت بغلت نرمه  یک بار گفتی بغلم میکنی گفتم باعث افتخاره و نوذهنت موند هروقت میگی بغلم میکنی و من فقط بغل...
8 آبان 1396

دوست دارم

گل گلوی عزیزم کلی چیزهای قشنگ دارم که واست بنویسم از اتفاقات جدید این روزها اینه که پدر مجتبی اینا اینجان و حسابس طبق معمول خونه رو ریختن به من و منو کلافه کردن ، ولی خوش میگذره . خبرای قابل عرض اینه که هفته پیش رفتیم باغ و کلی به هممون خوش گذشت ، تا یادم نرفته کلمات با مزه ای که این روزها میگی رم سریع بگم شبابک = لواشک اوسن اه سین = سفره هفت سین خشار شور=خیار شور فرنگول= توت فرنگی هوف کردن = فوت کردن این ها در غالب کلمن ولی جملاتی که باهاشون عشق میکنم : ما خانواده باب اسفنجی هستیم من سندی سنجاب ، شما باب اسفنجی و بابا پاتریکه بابا وقتی ماموریته شما میگی پاتریک دکله  ی روز هم تو حمام از من پرسیدی که اگه تو سند...
27 ارديبهشت 1395

سال1395 مبارک

عزیز دل مامان سلام عشق قشنگم بازهم تاخیر و امید بخشش شما عزیز دلم امروز دومین روز شروع کاری بعد از یک هفته تعطیلاته و من حسابی خستم خاله نیلوفر اینا پیشمون هستن و شما حسابی سرت با کارن عزیز گرمه  البنه شما پسر عزیزم تو این مدت بهم ثابت کردی چقدر پسر خوب و مودبی هستی و من حسابی بهت افتخار میکنم  28 اسفند عروسی سارا دختر دایی بابا بود و شما واسه اولین مرتبه مجلس عروسی رو از نزدیک دیدی و خیلی بهت خوش گذشت  فذات بشم خیلی با نمک حرف میزنی  البته تمام تلاشتو میکینی که درست حرف بزنی وای خوب خیلی از کلمات رو اشتباه میکنی  هر روز صبح با این جمله که لفطن شیر از خواب بیدار میشی و ما رو هم بیدار میکنی  ...
8 فروردين 1395

گمپسر

نفسم بازهم تاخیر  ولی خدا رو شکر کن تو این شرایط سنگین کاری دارم واست مینویسم . عشق شیرینم دیگه بابت هر کلمه و جمله های که میگی باید با سر برم تو دیوار اینقدر که شیرین زبونی . علاقه شدید به آشپزی داری و زمانی که تو اتاقتی میگی سفارش بگیرم پیشتا میخوای همون موقع میگی بفرما چای میخوای بفرما توشایی میخوای بفرما  سس ؟ نمک؟ سالاد؟ بفرما  همه رو همون موقع بهمون تحویل میدی  عاشق اینی که منو پدر مهمونی بیاییم تو ایتاکت و شما ازما پذیرایی کنی خاله زینب این روزها خیلی هواتو داره و میونتون با هم حسابی خوبه کلی شعر قشنگ یادت داده و صدای آژیر آمبولانس و ماشین پلیس رو به خوبی تشخیص میدی به خاله زینب ...
23 دی 1394

نیناش کنم . . .

پسر گلم سلام بازم تاخیر در نوشتن داشتم که از بابت شرمندم نمکدون مامان متاسفانه این روزها یکم زیادی شیطون و لجباز شدی و یه کوچولو جو خونه رو داری بهم میزنی خونمون این روزها تبدیل شده به زمین فوتبال و تقریبا خالی خالی چون مبل ها و میز نهارخوری سفارش دادیم هنوز نیومدن شما هم با خیال راحت بدو بدو میکنی و خودتم میگی بدو بدو کنم جدیدا خیلی شیرین در خصوص هرچی باهات حرف میزنم میگی نیناش کنم منم بغلت میکنم میبرمت تا نیناش کنی بابا که میره بیرون میگی پییداش کنم ؟ هر روز صبح زود هم تو بغل بابایی جلو در خونه خودمون و همسایه ها دنبال پیشی میگردین و با هم بلند بلند میخونید پیشی پیشی پیشی. .  . یه سفر تهران رفتیم  که خیلی بهمون خوش...
20 آبان 1394
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آریو طلایی می باشد